۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۶, سه‌شنبه

اهداي هريكين به اوباما رئيس جمهور آمريكا توسط فعالين مدني باميان.


مکثی بر گذارشات روز چهار شنبه به مناسبت اهدای هریکین به اوباما!                         بصیر آهنگ
روز چهار شنبه 23 حمل 1391 خورشیدی، کابل پایتخت افغانستان شاهد اعتراض گسترده ی شهروندان بامیان بود. گروهی از شهروندان بامیان که در این حرکت اعتراضی سهم داشتند؛ فاصله 175 کیلومتری از بامیان تا کابل را پشت سر گذاشته بودند تا اعتراض شدید خود را نسبت به بی عدالتی و تبعیض حاکم  در کشور ابراز کنند.
شهروندان بامیان در این حرکت اعتراضی یک چراغ نفتی” هریکین” را نیز با خود با کابل آورده اند تا آنرا به بارک اوباما رییس جمهور آمریکا هدیه کنند. شهروندان بامیان می گویند امریکا و جامعه ی جهانی در افغانستان راه خود را گم کرده اند. از این رو آنها این چراغ ” هریکین” را به اوباما هدیه میدهند تا ایشان به عنوان رییس جمهور امریکا و شخصیت اول و تاثیر گذار در برنامه های جامعه ی جهانی در افغانستان راه درست را به کمک چراغ پیدا کنند. هماهنگ کننده ی این حرکت مدنی را گروهی ازفعالان مدنی بامیان به عهده داشتند. فعالان مدنی بامیان؛ دوسال قبل حرکت های اعتراضی شانرا در شهر بامیان شروع کردند. دلیل اعتراض های مدنی فعالان بامیان، تبعیض، بی عدالتی و بی توجهی عمدی مقامات دولتی نسبت به این ولایت بود؛ تبعیض و بی عدالتی که کماکان نیز ادامه دارد. آن زمان رهبریِ حرکت های اعتراضی در بامیان را جواد ضحاک “رییس فقید شورای ولایتی بامیان” به عهده داشت. شهروندان بامیان اعتراض مدنی شان را در کابل از مقابل ساختمان پارلمان شروع کردند، آنها از نماینده گان پارلمان و سنای افغانستان به عنوان نماینده گان مردم انتظار داشتند تا به این حرکت حق خواهی بپیوندند و به دولت فشار آورند تا به تبعیض، بی عدالتی و بی توجهی شان در مقابل مردم بامیان پایان دهند.عده ی از نماینده گان پارلمان ضمن قدر دانی از این حرکت مدنی بامیانی ها در جمع معترضین اظهار داشتند: ما امید واریم این گونه اعتراضات را در مناطق مختلف افغانستان شاهد باشیم. نماینده گان پارلمان تاکید کردند که در بسیاری از موارد بی توجهی دولت وعدم رسیدگی به مشکلات مردم بامیان عمدی بوده است".
بصیرآهنگ درین نوشته اش عنوان و موضوعات جالب چون: درد دایمی بامیان و بامیانها،" بامیان در قلب افغانستان قرار دارد. این ولایت علاوه از اینکه از نگاه جغرافیایی به عنوان مرکز ونقطه ثقل افغانستان شناخته می شود؛ یک پایتخت فرهنگیِ نیز می باشد. زیرا زمانی بزرگترین تمدنها و ادیان جهان در این سرزمین به هم می رسیدند. اما این ولایت از اینکه تداعی گرِ نام هزاره است، همواره از سوی حاکمان مستبد و قوم محور افغانستان، مورد ستم و تبعیض قرار گرفته و در بسیاری جهات حتا جلوی رشد آن نیز گرفته شده است. در زمان نه چندان دور درقلب آتشین و تپنده ی بامیان، پیکره های بلند قامت و باشکوه بودا سر به سینه ی آسمان می ساییدند.
 مجسمه هایی که بلند ترین وباشکوه ترین پیکره های بودا در جهان بودند و مردم هزاره ی بامیان به این پیکره ها به عنوان سندِ زنده و سمبل تاریخی و فرهنگی شان افتخار می نمودند. اما گروه طالبان پس از اشغال این ” سرزمینِ آفتابِ درخشان” این سند تاریخی و هویتی_ فرهنگی مردم هزاره را نابود نموده و مردم بامیان را به جرم هزاره بودن با خشن ترین و غیر انسانی ترین وجه
همراه با آزار و شکنجه قتل عام نمودند. طالبان در آن وقت حتا خانه های مردم هزاره را در این سرزمین تخریب نمودند.
اکنون یازده سال پس از سقوط طالبان و بوجود آمدن حکومت جدید در افغانستان، تاهنوز وضعیت مردم بامیان تغییر نکرده است و حتا شهروندانی بامیانیِ که در زمان حاکمیتِ جهل و فاشیزم طالبان، خانه های شانرا از دست داده بودند، تاهنوز که هنوز است، نتوانسته اند صاحب خانه و کلبه ی حقیری شان باشند. اکنون در کنار بودایی منفجر شده بامیان صد ها خانواده باسخت ترین شرایط زندگی در غارهای که صد ها سال قبل پدران شان برای نیایش ساخته بودند، زندانی زندگی هستند"،تاریخچه حرکت های مدنی در بامیان ومشکلات جاری بامیان اشاره نموده است وی درین نوشته اش از قبیله گرایان دگم اندیش میپرسدکه:" آیا این درد آور نیست که یک کودک بامیانی که به کشورش عشق می ورزد، از گرسنگی و سرما بمیرد. در حالیکه رییس جمهور کشورش به انتحاری های پاکستانی طالبان صد ها هزاره پول بیت المال را هدیه داده و آنان را بدون بازخواست قانونی از زندان رها می کند تا دوباره خون بریزد وانسان افغانستانی را آماج قرار دهد؟آیا با این گونه تبعیض حاکم می شود به فردای بهتری در یک کشور واحد چشم دوخت؟آیا می شود در یک جغرافیا و یک کشور واحد عده ی همیشه بتازند و غارت کنند و عده ی دیگری فقط تحمل کنند و قربانی دهند؟...آقایان حوزه واعظی ،نصرالله پیک و نجیب الله مسافر هر کدام نوشته های وزین ی را در پیرامون صدای مدنی و حق خواهانه ی بامیانها نوشته بودند،ما ناچار فقط نام میبریم،...امابرادر وخواهر! سوال احساسی انجاست که کی؟ و در چه زمانی مردم ما برای احقاق حقوق شان  بشکل فراگیر بپا خیزند؟ واموال وحقوق از دست رفته شان را از کام استبداد و مغذوبین درآورند؟ما از فعالین مدنی و انسانهایکه صدای عدالتخواهانه ی مردم را بلند میکنند حمایت وتشکری میکنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر