۱۳۹۰ شهریور ۲۶, شنبه

هویت فرهنگی


هرجامعه ای ، هرملت و هرقوم وهرنژادی دارای یک سلسله ارزش ها وهنجارهای مثل تاریخ ،هنر ، ضوابط ، سنن ، مقررات ، مناسک اعتقادی ، زبان ، ادبیات وشیوه های اقتصادی مختص به خود است این ها همه خصوصیات وویژه گی های هستند که یک قوم را ازقوم دیگر، یک ملیت را ازملیت دیگر یک نژاد را ازنژاد دیگرویک جامعه را ازجامعه دیگرمتمایز می سازد همه این مولفه ها بیان گریک موضوع است .
شناسنامه وبیانگرهویت هرجامعه  ،قوم وملتی، فرهنگ آن قوم ، نژاد ، جامعه و یا ملت است ویا به بیان دیگرگذشته تاریخی ، حماسه های آبا واجدادی ،سرزمین نیاکان ، زبان مادری، باورها وسنت های طایفه ای ، مفاخرملی ، اسوه های دینی ، عصبیت های قومی ، هنروادبیات موروثی ،هویت فرهنگی یک جامعه را تشکیل میدهد وارج گذاشتن وحفظ آن ازمکلفیت های هرفرد است زیرا نبود هویت فرهنگی یعنی نبود آن جامعه رابیان و ضعف هویت فرهنگی یعنی ضعف آن جامعه رامشخص می کند .
برای حفظ هویت فرهنگی برهمه واجب است، درین زمانیکه فرهنگ های استعماری زشت با ظاهرزیبا ازشرق وغرب جهان به شکل سیل آسا وارد افغانستان می شود وافغانستان را به یک کشورتاثیرپذیرهم ازلحاظ اقتصادی(کشورمصرفی) وهم ازلحاظ فرهنگی(صحنه تهاجم فرهنگی) تبدیل کرده ومهم ترازآن اینکه روزبروزمارا ازفرهنگ ما وارزش های دینی واجتماعی ما بیگانه می نماید وارزش های غیررا که هیچ گونه سازشی با فرهنگ اصیل وکهن ما ندارد ، جایگزین می گردد وازسوی دیگردرداخل افغانستان به نحوی  فرهنگ ها با هم دیگردرتقابل هم قرارداده که یک  نوع جنگ هویت فرهنگی را درداخل افغانستان راه اندازی نموده است واین جنگ هویت فرهنگی باعث می شود که فرهنگ کهن واصیل ما ازبین رفته وفرهنگ های دیگرجانشین آن گردد ودرواقع این عوامل داخلی(ستیزفرهنگی ) است که باعث می شود فرهنگ یک جامعه را تضعیف ویامعدوم نماید نه عوامل خارجی ، واین عوامل داخلی است که زمینه ورود را برای فرهنگ های مهاجم آماده تروراه را هموارترمی کند تا ارزش ها وهنجارهای بیگانه ومهاجم بتواند به ساده گی وآسانی جای ارزش ها وهنجارهای اصیل مارا بگیرد ولی متأسفانه درجامعۀ ما کسی به این مسائل نه می پردازد انگارکه هیچ چیزی برای شان مهم نیست وفکرمی کنی که هیچ کس این خطررا احساس نمی کند ویا اینکه نه می خواهد بفهمد که ریشه این همه نابسامانی ها درکجا است ، امروزفرهنگ ما قدم به قدم به پرتگاه نابودی نزدیک ترمی شود هویت ما زیرپا می شود وهیچ کس دردی را احساس نمی کند ولی ملت ما ازدردی می نالد که درمانش دست خود شان است وتا زمانیکه ما ،مردم ما وملت ما ازین بحرانیکه دچارآن شده ایم بیرون نیاید وهویت خویش را تثبیت ننماید درجامعه سخن گفتن ازرفاه، آرامش ، صلح ، امنیت ، استقلال ، آزادی ، دموکراسی ، حقوق انسان وغیره حرف های بی اساس خواهد بود وتازمانیکه قشر روشن جامعه ما سرازلاک فردیت خویش بیرون نیاورد وبه مسائل فرهنگی وزندگی مردم این مرزوبوم نه اندیشد ،وضعیت چنان خواهد بود که هست وهیچ گونه تغیروتحولی را ازگذشت زمان نباید انتظارداشت اگرچه بسیاری ازدانشمندان معتقداست که بسا مسائل با گذشت زمان روشن می گردد ویا تغیرمی پذیرند واین شعاردانشمندان سیرقهقرائی را درجامعه افغانی ما با انحراف زاویه 180 درجه خواهد پیمود.              
    به امید آن روزی که شاهد تحرک بیشتر قشرروشن وفرهنگ دوستان جامعه باشیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر