۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه

سیری بر زندگی دو چهره ماندگار




تاريخ ملتها داراي فرازونيشب هاي هست كه آن ملتها در برابرش ايستادگي نموده اند ويا هم از اثر آن در گودال فراموشي تاريخ دفن شده اند، ملتهاي كه خاطره جمعي شان را فراموش ميكنن و حافظه  تاريخي ندارند از همه زودتر نابود ميشوند.كه در كل ميتوان گفت كه ملت ها بالندگي وسر فرازي شان را مديون رهبران وگردانندگان قدرت سياسي،اجتماعي،فرهنگي واقتصادي شان ميباشند،در واقع موتور تحول وتكامل يك جامعه وابسته به چگونه انديشيدن همان ملت و كارآيي رهبران شان هستند، ورهبران بايد اگاه به امور وصاحب قوه تفكيك بين نفع وضرر ملت شان باشند و درپي خير وسعادت مردمي باشد كه او را شايسته دانسته و به آن سمت گماشته اند،رهبر خوب همان سخنگو و مفسيري آرمان همان ملت هست
و ملت ما كه هميشه در تاريخ بعد از ايجاد سرزمين بنام افغانستان به حيث يك ملت هميشه در نقطه مقابل قدرت حاكمه پنداشته شده و ازتمام مزايا و داشته هاي اجتماعي، سياسي واقتصادي اين حيطه محروم ودور بوده است، اما در طرف ديگر قضيه نبرد آزادي خواهي و تساوي حقوقي از طرف اين ملت و چهره هاي نادر مطرح شده میباشد که آنها تا پاي جان براي تحقق آن كوشيده اند وخواهم كوشيد، و ما خواستيم يادي كنيم از دو چهره درخشان اين ملت و از ستاره گان  كهكشان عدالت و مقاومت چون تمام تحقیقات در اين سطور نميگنجد، اما شما و بايد صفحات كه توسط قلم بدستان مهار و چهره دست ما مشق شده بخوانيد و اطلاعات خويش را راجع به تاريخ و تاريخ سازان تان تكميل نمايید... این دوچهره:
1- وكيل اكبر خان نرگس: وي در سال 1307 ه ش در دره نرگس والسوالي پنجاب در يك خانواده بانفوذ ويكي از سران هزاره متولد شد، اكبر خان نرگس داراي سوادي بالا و مطالعه گسترده بود كه پدر تاريخ معاصر هزاره (كاظم يزداني)او را حافظ تاريخ هزاره لقب ميدهد، حاج كاظم ميگويد:كه خان داراي انديشه باز و اگاه و تاريخ دان بزرگ بوده ومطالعه وافر راجع به تاريخ  ملل داشته است، خان در باسواد شدن و اگاه شدن مردم كوشش هاي فروان را نموده است. بطوري مثال به  ايجاد اولين مركز تعليمي در والسوالي پنجاب اشاره كرد كه از اين مركز بيشترين اهل فكر و قلم اين خيطه به نور روشنايي منور شده اند، از نمايندگي تاريخي و واقعي وكيل در دور نهم شوراي ملي  و در اين دور كه از سالهاي 1334-1336ه ش وكالت واقعي از مردم و ملت اش نمود، در بيانيه تاريخي كه  وكيل خان خطاب به صدراعظم پيشنهادي شاه ميكند از فقر مردم و سيتم ناعادلانه شاه در بين رعيت اش انتقاد ميكند بايد به ديد احترام نگريست، وكيل خان يكي از دردمند ترين چهره هاي ملي ملت ماست كه در تاريخ ملت ما تكرارش به ندرت اتفاق افتاده است، وكيل خان از ماليات كمرشكن دولت بر مردم هزاره انتقاد نموده و ماليه را كه بنام خسبٌري بود آنرا لغو نمود، از فصاحت و درايت كه خداوند براي وكيل خان داده بود وي براي بيان حقايق در مقابل زورمندان از آن براي منافع ملت اش بكار برد كه هيچگاه كوچكترين چشم پوشی هم نكرد، وي بارها ميگفت كه"ملت كه دربين خودش به دو دستگي و درجه اول و درجه دو و ...شود دوام نخواهد آورد" خان وكيل مدتي را در خانه ماند اما بنابر درخواستهاي مكرري بابه بزرگ از خان  در آن شرايط حساس و حيات بخش كه رهبرشهيد بابه بزرگ باني جريان سبز عدالتخواهي در پي اتحاد قوم و ارايه راه حل براي عبور از بحران آنروز بود نيازمند به تجربيات اين عالم و خردمند بزرگ بود، وكيل خان كه يكي از طراحان اصلي نظام فدرالي بود، رهبري شهيد از وكيل خان ميخواهد كه براي تحقق اين امر گامهاي عملي را بردارد، كه وكيل خان سفرهاي را انجام دادتا بتواند ديگر اقوام تحت ستم را براي تحقق اين امر گرد هم آورد كه در اين قسمت موفقيت هاي را نيز نصيب شد ازجمله جنرال عبدالرشيد دوستم را براي فدرالي شدن نظام قانع ساخته بود "كه اينك ما به وسعت انديشه آن بزرگ مردان پيبرده ايم" وكيل نرگس در دوره حيات اش زحمات بي نظير را كشيد تا بتواند روزنه هاي اميد را بروي اين ملت در بند باز نمايد، وكيل نرگس با جمع از چهره هاي مطرح  ملت سفري را در تنظيم نسل نو هزاره مغول كوئته پاكستان داشت و در آنجا با سران هزاره پاكستان راجع به روابط بين هزاره هاي آ نسو واين سوی مرز داشتند. سرانجام وكيل خان در سال 1378/01/11 در شهر كراچي پاكستان دار فاني را  وداع گفت، روحش شاد ويادش گرامي...
2-  وكيل شهيدجواد ضحاك: وي در سال 1346/05/16 ه ش دريك خانواده ميانه حال و روحاني در والسوالي يكه ولنگ ديده به جهان گشود، وكيل ضحاك چهار سال بيش نداشت كه پدرش دار فاني را وداع گفت، با اوج گرفتن ترور و دهشت دوره تره كي برادران بزرگتر وكيل ضحاك راه مهاجرت را در پيش گرفتند و راهي ايران شدند، وكيل ضحاك جواني بيش نبود که با رهبري شهيد آشنا ميشود و اوج عشق وكيل ضحاك نسبت به پيشوا و پير خردمند تاريخ  را نميشود در هيچ قالب گنجاند، جواد شهيد ازهمان اوايل در خدمت بابه بزرگ مشغول به ايفاي وظيفه ميشود، با ورد رهبر شهيد در افغانستان وي نيز همراي تيم رهبر بود، كه از ماندن شش ماه با رهبر در دشت هاي سوزان  بكوا روايت هاي داشت، جوادشهيد به حيث سكرتر بابه بزرگ و در جريان مقاومت در سنگرهاي عدالتخواهي در غرب كابل وي مسئول مخابره شخصي رهبر شهيد بود وشهره اش را با" مهتاب" در بين جوانان و بچه های دفاع و هويت كسب ميكند، شهيد ضحاك اهل راز دل مزاري  يا به قول يكي از برادران(كتاب ناخوانده ي مزاري بزرگ )بود، جواد را رهبر شهيد فرزند اش خوانده بود كه خواستگاری و ازدواج جواد نيزتوسط رهبر شهيد انجام و تدارك داده ميشود. اما بعد از يتيمي ها واز همه يتيمتر اهل بيت، ياران و فرزندان رهبر شهيد، ضحاك هميشه حسرت نبودنش در هنگام شهادت با پيري انقلاب بابه بزرگ را ميخورد، با رانده شدن طالبان از اريكه قدرت شهيد ضحاك وارد زندگي اجتماعي شد، با كانديد نمودنش در انتخابات شوراي ولايتي باميان با جايگاه و محبوبيت كه دربين مردم داشت موفق شد تا در شوراي ولايتي راه پيداكند، ودر دو  دور انتخابات شورا موفقيتش بيانگر  راز بزرگی بود كه وي براي سه بار سمت رياست شورا را نيز به عهده داشت، وكيل ضحاك با لحن درشت و انتقاديی كه داشت در دفاع از حق مردمش خوب استفاده كرد، وكيل ضحاك از كم كارهاي دولت درمناطق هزارستان و بالخصوص در قلب اين جغرافيا اعتراض مينمود، با جمعي از دوستانش هر از گاهي كه نياز احساس ميشد نيشخندها و حركتهاي مدني و نمادين را انجام ميدادند تا بصورت مدني حقوق مردمش را مطالبه كند، وكيل ضحاك هميشه از تاثير بيمانند اشخاصي   ذيل در زندگي اش ياد ميكرد، ابراهيم خان گاوسوار، عبدالخالق هزاره، شيرين هزاره، وكيل اكبرخان نرگس و رهبر شهيد مزاري بزرگ، اينها الگوهاي بودند كه شهيد ضحاك اعمال آنها را الگوي چگونه زندگي كردنش  قرار داده بود، وكيل ضحاك در اجلاس روساي شورا هاي ولايتي در هرات از توزيع و تعصب در تصويب بودجه سالانه انتقاد نمود كه در آخرين مصاحبه هايش هويدا است، اما كوردلان انسان سيتز در  17 /03/1390 نهالي عدالتخواهي دست شانده بابه مزاري را با تبر بيداد و جهالت از بيخ در آوردند، وملتي را سوگوار و وادي را خونين كردند، كه بعد او سرو هاي اين ديار ناآشنايي را با ما از سرگرفته است. راه شان سبز و آرمان شان جاودان باد.


پیام تسلیت مجمع علمی گفتمان دانشجو به هزاره های پاکستان


ما مجمع گفتمان دانشجو كشتار دسته جمعي هزاره هاي بي گناه پاكستان را توسط الينه شده گان بهشت جنوب وزيرستان و شوراهاي پشاور و كويته و خاصتآ لشكر افراطي _مذهبي جنگوي تقبح نموده و در غمهاي آن مردم دلير وبا غرور خود را شريك دانسته وعميقترين تاسفات خويش را تقديم مردم دغداري هزاره كويته و حزب سياسي هزاره ها كه از حقوق مردمش دفاع ميكند(هزاره دموكراتيك پارتي) بيان ميداريم، و اميدوارم كه اين ابرازي همدردي خالصانه را ازما قبول فرمايد و درضمن از تمام نهادهاي حقوقي و مدني تقاظامنديم كه از اين فاجعه و نسل كشي سيستماتيك در پاكستان هر چه زودتر جلو گيري نمايند.                                              
         اعضاء و ريس مجمع علمي گفتمان دانشجو باميان- افغانستان

نامه از کویته- هزاره تون-پاکستان

خواهرو برادري همسرنوشت من! اين چند سطريكه در پيش روي تان موج افشاني درد و خون وگلايه گذاري ميكند از جنگلزاري نوشتم كه دريندگان بي خاصيت و افراط گرايان مرتجع و دينداران فاشسيت براي ارضاي روح و روان حيواني شان بي گناهان را قرباني ميكنند و ديار پاكان و سر زمين احساس وعشق را ماتم زده و پريشان ميكند.آري اينجا كشتارگاه هزاره شده است و اينجا قلب جنايت وتوحش است،مكانيست كه خداوندگار جنايت و وحشت و جريان انسان سيتز تاريخ(طالبان) را در آغوش اش پرورانده و با گرفتن جان بيگناهان آنرا رشد داده و بشريت را در پرتگاه هراس رسانده است،اينجا مكانيست كه هجده روز نذر و خيرات براي آدمكش عصر(اسامه بن لادن) نموده اند و بزرگانش كه دستي در كاسه مدافعان صلح و دموكراسي دارند جامه ي سوگواري برتن مينمايد ومي گويد كه کمر اسلام شكست!آري چطور ميشود ديگر از زشتهاي اينجا برايتان بگويم برادر وخواهري همسرنوشتم!آخر منهم اينجا بزرگ شده ام از آب و نانش تغذيه نموده ام،با فرهنگ اش ‍انس گرفته ام و در آباداني و سربلندي اينجا از توانم زيادتر سهم گرفته ام،حتي از خودشان هم زيادتر آبادتر كرده ايم اين مرزوبوم را!اما حالا اينجا مكاني است كه زندگي من معامله بهشت ميشود،راهيان بهشت و تشنگان حورالعين هاي وزيرستاني و پشاوري مرا و مردمي بيگناه اين ديار را به گلوله و رگبار ميگيرد،اينجا هركس بايد صبحها كه از خانه بيرون ميروند بايد براي آخرين بار به خانواده اش سير ببیند، ومن كه عضو تيم ملي كراته اين آشفته بازار ترور و آدمكشي هستم،صبحها كه از خانه بطرف محل تمرينم ميرويم بايد دستان پدرومادرم را عاشقانه بيبوسم شايد ديگر مجال بوسيدن را نيابم!بايد نگاه هاي پر از راز خواهرانم كه انگار ميگويند نرو، را ناخوانده بروم! وبه برادرانم بايد بگويم كه متوجه مادر و پدر و خواهران دوست داشتني ام باشند،چون ميدانم كه اينجا مرگ از تبسم خواهرانم واز گفتن آخرين جمله ي مادرم كه ميگويد:(خدا پيشت و پناهت فرزندم ومتوجه خود باش) نزديكتر است،چون ما خيلي از عزيزان مان را ازدست داده ايم،آدمهايكه اصلآ فكرش را هم نميكرديم كه روزي او هم از بين ما برود ،بزرگي آنها به وسعت كوه ها بود و قلب شان محبت خانه ي انسانيت ،حتي اين خدا نترسان آنها را نيز از ما گرفتن!آري برادر و خواهري همدرد و همگذشته ام!اينجا كويته است ،مكاني كه براي من و تو پناهگاهي بود در زمانهاي دور و گذشته ها،جاي كه من و تو داشتیم غرور وهيبت گذشته ي خويش را باز مي يافتم،  جايكه فرهنگ و تاريخ ما بطور نسبي زنده شده بود اما حالا اينجا تبديل شده به گورستان زنده ها و قيمت جان راهيان بهشت!(بهشت جاي احمقان چون مذهبيون وزيرستانيها و پشاوري ها نيست).آري اينجا مكاني بود كه كودكان در كنار قصه هاي بگت سينگ قهرمان هند و شه گوارا قهرمان ارجنتايني از حماسه آفرينان چون مزاري،شيرين،خالق و از جريان جاودان غرب كابل از مادران و پدران شان ميشنيدند،داراي افتخار بودند در كنار ديگران آزاده زندگي ميكردند، اما چنديست برادر وخواهر افغانستاني من(هزارستاني): كودكان ما فرياد ميزنند كه: به چه جرمي كشتند پدران و برادران مارا!!؟اينهاكه سر سوزن ضرري هم به موري نرسانده بودند پس چرا كشته شدند؟! حالا مادران ما ديگر لا لايي قهرماني و پس گرفتن سرزمين هاي تصاحب شده ي مان را نميخوانند، مخته هاي جان گداز و خدايا خدايا جاي آنرا گرفته، براي دختران هزاره كه در استعداد و ذكاوت  مثالي براي ديگران بود اما اينكه در وادي اين جانوران آدمخوار محصور شده، كه حتي مجال نفس كشيدن را نيز از اينها گرفته اند، برادران ما كه در آنسوي آبها زندگي ميكنند دردي كه براي ما به ارث مانده است از ياد برده اند! شايد هم نان شان پخته و جايشان  گرم وآرام هست و ساعت شان تير! هر از گاهي كه دق ميآورندمحفل رقص و پايكوبي دارند ويا هم به پاميكنند! اي برادران اگر امروز از غم نان فارغ البال شده ايد حداقل لحظه ي سر درگريبان تان كنيد و روزهاي سياه ي را به ياد آورديد كه گذشتانده ايد! امروز ما صداي شما را از هر گوشه اين گيتي غدار نياز داريم پس بيايید با ما يك صداشويد و نگذاريد كه خواهران و برادران شما قرباني بي توجهي خود ما شود، و ای برادر و خواهرم که در افغانستان زندگی دارید هزاره های کویته مگر به نام های دایزنگی و جاغوری به شهادت نمی رسند و چنانچه شایعه های که ما میشنویم شما را نیز بنام این منطقه، آن منطقه و یا طایفه ها به جان هم انداخته اند، پس بیائید باهم همدست شده و از تکرار دوران عبدالرحمن جلو گیری نماییم، فرزندان هزاره ي كويته ديگر كمك از نهادهاي نام نهاد سازمان ملل متحد و حقوق بشر نميطلبند بلكه از شما مدد ميخواهد.اي باشنده گان سرزمين پدري ما آيا نمي خواهيد كه با دخترك هاي خورد سن هزاره هاي كويته همصداشويد؟ وبيشنويدكه چقدر غريبانه و نيازمندانه ميگويد:
It is better to die than living in this kinds of situation!
We have learned from Sheerin Hazara that to die is really better than being the evidence of our insulting; we are Hazara the clean and brave nation…
پس به اميد روزيكه در تمام اين غرق آبه ي سرگردان هر كس با معيار انساني  در باره اش قضاوت گردد و اعمالش تعيين كننده سرنوشت اش باشد.
علي رضا مغول كويته_ پاكستان21/09/2011

گفتمان پیرامون وضعیت جاری کشور.

گفتمان پیرامون وضعیت جاری کشور و راه های بیرون رفت از این وضعیت با جمعی از صاحبنظران ولایت بامیان:


خوانندگان گرامي ماهنامه گفتمان دانشجو، اين مجمع برآنست كه نظريات آگاهان امور را در پيرامون وضعيت جاري در كشور و منطقه به بحث و بررسي گرفته تا باشد كه مردم و خاصتآ شما محصلين گرامي را در جريان بگذارد كه همه با نظريات، پيشنهادات و انتقادات خويش در پي حل اين بحران در سطح كشور  و ولايات باشيم. در اين گفتمان از بزرگان و صاحب نظران اين خطه دعوت شده كه راجع به وضعيت پيش آمده نظريات شان را با ما شريک سازند.در اين گفتمان فقط  راجع به وضعيت فعلي كشور و راه حل آن به بحث پرداخته ايم ودر آينده به ادامه اين روند خواهم كوشيد.
1-       استاد اسماعيل ذكي هماهنگ كننده شبكه جامعه مدني و خقوق بشر:
استاد محترم ازاينكه وقت گرانبهاي خويش را در اختيار ماگذاشتيد جهان سپاس.
گفتمان: استادبه عنوان اولين سوال اگر بپرسيم كه افغانستان در چه وضعيت قرار دارد جواب شما چه خواهدبود؟
استاد ذكي: تشكر ميكنم از شما وتمام دست اندركاران اين نشريه و از احساس نيك تان كه اين زمينه را ايجاد كرديده اید! شما وضعيت بحراني افغانستان رامشاهده ميكنید، بحران  افغانستان را ميتوان از دو ديد به بررسي وتحليل گرفت، يكي در سطح كلي،كه مسايل كلي كشور، وديگری هم در سطح جزئي كه در سطح موضوعات قومي در تاريخ گذشته وحال كشور مطرح بحث است. در تاريخ افغانستان يك نوع برتري طلبي مطرح بوده وهست،كه من اين قضيه را با برادران تاجیك نيزمطرح كردم كه چرا استاد رباني را هدف قرار ميدهد؟ و اين يك پروسه ي دراز مدت است كه ما در اولين گرايشات القاعده مطالعه نموده ایم، عبدالله اعزام بنيانگذار القاعده كه خود اسلام شناس بزرگ بوده كه دكترايش را از دانشگاه الازهر گرفته بود. وي در اوايل تمام كمكهاي كشورهاي عربي را دريافت ميكرد براي گستريش اين مفكوره، چون براي انها چنين ذهنيت داده شده بود كه تنها مردم كه در افغانستان جهاد ميكنند و مسلمان است پشتون ها ميباشد، واحزاب شش گانه ي آنها حتي يك حزب سني كه از قوم تاجك بود(جمعيت اسلامي) را نيز ناديده گرفته بود، از احزاب هشت گانه هزاره و شيعه كه اصلا نامي برده نميشود در حاليكه اولين منطقه كه آزادي اش راكسب نموده بودباميان و مناطق هزاره نشين بود.عبدالله اعزام تصميم ميگيرد كه يكبار داخل افغانستان برود، وي  وقتي داخل افغانستان ميآيد در سلسله ديدارهايش با مقامات آنروز با مرحوم احمدشاه مسعود نيز ديدارنمود .

كه بعد از بازگشت به كشورش كتابي تحت نام (يك ماه با قهرمان) را آماده چاپ ميكند كه ده ها بارتهديد ميشود كه دست ازاين كار بردارد، اما وي آنرا به چاپ ميرساند،كه سرانجام خودش در دفتركارش ترور ميشود...سياست عيمق و چندگانه پاكستان در مسايل داخلي افغانستان و استفاده وهرم فشار ساختن يك قوم در عليه ديگر اقوام وتحيمل آن هرم قدرت بالاي ديگران بحران آفرين است كه بايد مانع آن شد،كه اين وضعيت روي هزاره ها پيامدهاي ناگوار داشته كه هر روز شاهد يك اتفاق نوي ميباشيم،كه هر روز ديدگاه هاي خاص براي حذف اين قوم ريخته ميشود كه ما ديده آمديم تا شهادت شهيد جواد ضحاك...گرچند اين مردم در معادلات سياسي نقش اساسي را هنوز هم ندارد، وازلحاظ جغرافياي نيز محصور شده در بين ديگر ولايات كشور ميباشد،كه درين آواخر شاهد هستیم كه وكلا ،كارمندان ادارات و حتي مردم عادي به آساني نميتواند مسافرت نمايند.
 گفتمان: استاد پس چه راه حل براي عبور ازين وضعيت وجود دارد؟
استاد ذكي: هزاره ها بايد در قدم اول يك گنگره ملي را بوجود بياورند كه تمام هزاره هاي جهان خود را درآن  ببینند، در هر اجلاس آن بايد به مسايل و مشكلات هزاره ها پرداخته شود كه تحليل باشد از وضعيت هزاره ها وهم موقعيت هزاره هادر حكومت افغانستان وسرانجام بايد براي سرنوشت اين قوم تصميم اتخاذ گردد، همانطوريكه در جريان هستيد بن دوم عنقريب در حال برگذاري است، بايد تمام نهادهاي مدني، روشنفكران و جامعه جهاني بايد ازحكومت افغانستان بپرسدكه در طي اين ده سال چه دست آورد دارد؟ وبايد بدانند كه كدام عوامل در افغانستان مشكل آفرين است؟ و كدام عوامل باعث رشد تروريزم و بحران درین خيطه ميباشد؟ ما
تجربه ي را وشناخت را كه داریم در افغانستان عوامل ذيل مانع رشد صلح و امنيت كشور است: فساد اداري در ميزان خيلي بالا ، كشت مواد مخدر كه شناسنامه افغانستان در جهان شده، مداخلات كشورهاي همسايه بالخصوص پاكستان هست، وقتي براي همه هويدا ست كه سر نخ در كجا گيره خورده پس بايد بسترهاي اين پديده را دريافت، بستر اين ميكروبها و عوامل نيز درهمان ساحات قبيلوي پشتون و تفكر قبيلوي آنهاست. پس بايد روشنفكران افغانستان دولت را ملزم بسازد كه با اين پديده هاي مخرب  مبارزه پيگير و قاطعانه صورت گيرد. مسئله مطرح ديگر امروز پروسه صلح است معنا ندارد، شما ميبينيد كه صلح طلبي يكطرفه هست و جانب مقابل به اينها اهميت قايل نيست وريس کمیسیون صلح را شهيد ميكند پس صلح به چه معنا؟ و اگر دولت كاري نميكند، بايد اقوام ديگر متحد شوند و روي راه حل هاي ديگر مانند فدرالي شدن نظام كاركنند...چرا اين اقوام قرباني يك عده كوچك  متحجر و آدمكش شود؟ ياكسانيكه با ارزشهاي انساني ميجنگند. بهترين راه حل اين هست كه اين موضوع درمجامع روشنفكري، درسطح ولايات و در اذهان عامه مردم داده شود كه اگر جلو اين گروهگ كه با ارزشهاي انساني درتضاد اند گرفته نشود ما خواهان فدرالي شدن نظام هستيم، و اگر ما روي اين قضيه بطور اصولي وسنجيده كار نكنيم، بازهم بحران خاتمه نخواهد يافت، بلكه بحران هاي بعدي را بوجود خواهد آورد، اقوام محروم بايد هوشيارانه وسنجيده تر از قبل كاركند، ما با ديگران دشمني نداريم بلكه ميخواهيم برتري طلبي قومي ازبين برود وهمه بصورت يك شهروند دركنار هم زندگي كنند...
2- استاد سالنگی استاد دیپارتمنت تاریخ- دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه بامیان.
گفتمان :استاد تشكر از شما كه وقت گرانبهاي تان را در اختيار ماگذاشتيد:
استاد سالنگي: تشكر از گفتمان دانشجو كه زمنيه درد دل و بررسي وضعيت بحراني كشور را مساعد ساختيد.
سياست مبهم دولت ،همه را  دريك سر درگمي قرار داده كه دولت ما حتي  از طرف مقابلش تعريف خاصي را نيز ندارد، نبود يك تعريف مشخص از دوست و دشمن  در برنامه راهبردي دولت زمينه ساز آن شده كه دولت مردان ما از ضعف خويش دشمنان وطن و مردم را برادر خطاب كنند كه اين نوع رويكرد دولت باعث روحيه گرفتن دشمنان وبي باوري بين ملت ميشود، اينجاست كه اقوام ديگر قرباني منافع يك قوم خاص ميگردد، و ديگر اينكه امتيازدهي دولت براي مناطق نا آمن وعاملين اين همه سياه روزي باعث آن شده است كه بحران روز بروز اوج بگيرد. دولت نه تنها كه با دهشت گران و زارعين مواد مخدر مقابله نميكند بلکه آنها را تشويق نيز مينمايد.براي دهاقين هلمند و قندهار نهرها ميسازد وتخم اصلاح شده توزيع مينمايد اما نصيب ديگران همان صلح پسندي شان شده است وبس! من به اين باور هستم كه اگر اين روند ادامه يابد تا پنج سال آينده امن ترين مناطق نيز نا امن خواهد شد، در رابطه به اينكه چرا جنگ و ناامني در افغانستان پايان نميابدبايدگفت كه، موقعيت اين كشور در جوار كشورهاي چون ايران، چين، هند، قزاقستان وپاكستان كه بعضي تبديل به قدرتهاي اتمي و بعضي در شرف اتمي شدن هستند به افغانستان اين اهميت را داده كه به حيث پايگاه خوب براي كشورهاي غربي باشد، از طرف ديگر نيروهاي كشورهاي غربي از جنگ خسته شده اند و خواهان بازگشت به آغوش خانواده هاي شان هستند، اما منافع و برنامه هاي استراتژيك وملي شان نيز تقاضامند بودن شان هست،كه شايد هم اين نيروها براي دليل بودن شان اين ناامني را بوجود بياورند. واز طرف ديگر مردمان مناطق جنوب خود نيز خواهان اين روند و نا آرامي هستند چون به نفع شان هست ما ميبينيم كه جنوبي ها در شب طالبند و در روز براي تظاهر به سروصداهادامن ميزند. چرا در مناطق مركزي (هزارستان) و سمت شمال نا آرامي به وجودنمي آيد چون مردمش نميخواهند.
 گفتمان: راه حل اين بحران را درچه ميدانيد استاد؟
استاد سالنگي: بايد ما از دشمن شناخت پيدا كنيم وآگاهانه او و اعمالش را و انگيزه هاي آنرا دريابيم و بعد در پي حل آن برآيیم ، بايد با هرپديده با همان شيوه و منطق نهفته در آن مبارزه كرد، و دشمني را كه اينك ماداريم تشنه به خون مردم بي گناه ماست منطق و صلح ودوستي برايشان حرف هاي بيهوده است با آنها بايد با همان منطق خودشان مبارزه كرد. در اخیر ازنشريه گفتمان دانشجو میخواهم همانطوريكه از نامش پيداست بايد حقايق را همانگونه كه هست بازتاب دهد...

3-  جنرال عباس رسا.
جنرال عباس رسا: با تشكر از مجمع علمي گفتمان دانشجو كه فرصت اين را مساعد ساختندكه در پيرامون وضعيت كشور صحبت بكنيم.
در رابطه به بررسي وضعيت فعلي  ميشود روي چند محور صحبت كرد. نظام نا كارآمد سياسي افغانستان كه ضعف مديريت، فساد اداري، پايين بودن سطح ظرفیت كارمندان و تقدم مصلحت ها بر ساير امور كه
از ويژگيهاي اين نظام است، و این موضوع خود در بحراني شدن اوضاع نقش دارد، از لحاظ امنيت كه بيشتر برميگردد به شبكه هاي استخباراتي كشورهاي اجنبي و افراديكه در بين ساختار ولايه هاي بااهميت جابجاشده اند كه كار براي شبكه هاي بيگانه ميكنند واز لحاظ اقتصادي هم بازار آزاد شرايط را طوري فراهم كرده است كه تمام بازار مطابق خواست وميل چند تاجر ميچرخد،كه انباشت سرمايه بسويی، و فقر وگرسنگي به سوي ديگردر حرکت می باشد و فقرا روز به روز فقيرتر وسرمایه دارد سرمایه دارتر ميشود... اين مجموعه عوامل وفكتورهاست كه بحران كشور را افزايش ميدهد. حكومت افغانستان از شرايط كه برايش پيش آمده بود نتوانست استفاده بهينه را به نفع ملت اش انجام دهد، در حاليكه همكاري جامعه جهاني را نيز به همراه داشته، فقط از ميلیاردها پولي كه در افغانستان سرازيرشد چند نفري خاص حيف وميل كردندو بس! از همه مهمتر اينكه نداشتن پلان وپالیسي خاص در امورملی توسط دولت، و ازجانب دیگرتصميمات احساساتي و آني مطابق به شرايط پيش آمده نگران کننده است در حاليكه بن دوم نیز در حال دايرشدن هست و بعضي حلقات خاص خواهان حضور طالبان در اين اجلاس است كه اين خود بيانگر ضعف هويدا وبي برنامه گي دولت میباشد، و اين عمل شان مبارزه ده ساله قواي خارجي را درمنطقه با تروريزم بي معنا خواهدساخت، و از طرف ديگر ترور زنجيره اي شخصيتهاي سياسي كشور توسط اهداف تروريزم و (اي اس اي) هدف قرارميگيرند نیز يك مشكل اساسي براي مردم ماست. و در رابطه به قدرت گرفتن القاعده وطالبان بايد گفت كه نبود هماهنگی بين نيروهاي خارجي ونيروهاي داخلي وحضور بعضي كشورهاي كه خودشامل اين قواست اما خواهان برگشتن دوباره طالبان در قدرت میباشد، همانطوريكه امريكا ومتحدين اش باشعار جنگ با تروريزم والقاعده وارد افغانستان شد و در اوايل آنها را از صحنه سياسي تا آنسوي مرزها راندند، اما با وضع نمودن قيودات توسط دولت در مبارزه با هراس افگنان برمبنای تصمیم گیری های قومي توسط دولت مردان میشود گفت که  خواستار بازگشت دوباره طالبان و القاعده به افغانستان است.
گفتمان: پس آقاي رسا تكليف اقوام ديگر در اين عرصه چيست يا چه بايد كرد:
جنرال عباس رسا: در نظام دموكراتيك ومردمسالار از حقوق مدني مردم نهادهاي مدني و روشنفكري دفاع ميكند اما در افغانستان هيچ كدام ازينها به معناي واقعيش بوجودنيامده است، نهادهاي مدنی اگر هم وجود دارد در دست چندتا اجير بيگانه قرار دارد يا توسط آنها حمايه مي شود... اقوام محروم بايد متحدشوند ودر پي تغيير اين نظام رياستي متمركز به نظام پارلماني برآيند و يكديگر خويش را حداقل حمايه نمايد، ودر راس اين نظام بايد فرد وطندوست، ايماندار، متخصص ومتعهد قرار بگيرد، اما درشرايط فعلي حضور قواي خارجي حتمي است ورنه افغانستان به وضعيت ده سال پيش نزول خواهد نمود كه آنگاه نه شورايي و نه نهادهاي مدني و نه امنيت نسبي كه امروز داريم را نخواهد داشت، در آخر از تمام خوانندگان نشريه گفتمان دانشجو خواهشمندم كه با انتقادات و پيشنهادات خويش براي عبور از اين مرحله بحراني يكديگر را مدد رسانيم تا باشد كه ما ونسلهاي بعدي ما وارث يك جامعه و كشور باسواد، مرفه ،مترقي و آزاد باشيم...
4- استاد صادق علیار.
با عرض سلام خدمت خوانندگان  ماهنامه گفتمان دانشجو.  با تشکر از گفتمان دانشجو که بحیث یک نهاد دانشجویی احساس مسئولیت نموده و جهت پیدا کردن راه حل معضلات افغانستان با یک فکر وسیع برآمده است.
همانگونه که همگی میدانید مردم افغانستان کم کم از امید های اولیه که از جامعه جهانی داشت و هماهنگی های که در قسمت افغانستان در سطح بین المللی صورت گرفته بود فاصله میگیرد و متاسفانه وضعیت افغانستان نیز مایوس کننده است و امید های که ما داشتیم و اکثر صاحب نظران در سطح دنیا نسبت به بهبودی وضعیت افغانستان داشت چنین چیزی نشد و مشکلات روز بروز افزونی پیدا نموده و اعتماد مردم نسبت به دولت کاهش پیدا کرده است، مشکلات افغانستان را میتوان از دو سطح بررسی نمود یکی در سطح داخلی  که افغانستان با دنیا درگیر است و مشکل دیگر این که افغانستان بعنوان یک کشوربیمار دارای یک احساس مشترک نیست به این اساس اگر افغانستان را بعنوان یک پیکره تشبه نماییم یک پیکرۀ بی احساس است وقتی در یک پیکر احساس نبود نمی تواند از خود دفاع نماید وقتی این احساس وجود نداشت مسلما  هماهنگی و دلسوزی برای افغانستان بوجود نمی آید و همین خود بخود زمینه دخالت قدرتهای استفاده جو درافغانستان را فراهم می نماید. در افغانستان هم همه قدرتها در سدد منافع شان در افغانستان هست و چیزی دیگری که قابل یاد آوری است افغانستان همانگونه که جزء جامعه جهانی است باید واقعا در همه شئون جزئی جامعه جهانی باشد.
در رابطه به اینکه چرا نا آمنی ها در افغانستان خاتمه پیدانمیکند بایدگفت که: دو عامل درین راستا موثر است یکی موقعیت جغرافیایی افغانستان و توجه قدرت های جهانی در این سرزمین و همچنین ضعف خود افغانستان بازهم اگر بخواهیم اولویت بندی نماییم بیشتر ضعف خود افغانستان روی این موضوع تاثیر گذار است تا جامعه جهانی چون اگر مدعیان بزرگی افغانستان می خواستند از امکانات که توسط جامعه جهانی به افغانستان آمده بود استفاده درست وخوب نماید ویا یک سیاست معقول طرح میشد جهت مناسبات درست بین دول در جهت کسب حمایت از کشور های کمک کننده در افغانستان، این تنش ها را حداقل در داخل افغانستان بوجود نمی آورد و افغانستان را بعنوان میدان تاخت و تاز  قدرت ها تبدیل نمی کرد.
و چنانچه که آقای کرزی در آوان انتخابات دور دوم رابطه اش باامریکا کمرنگ شده  بود و چراغ سبزی را به روسیه نشان داد این رفتارناهماهنگ دولت در مجموع و مخصوصا آقای کرزی نتوانست یک استراتیژی مشخص و همچنان موضع گیری های مقطعی و ناسنجیده دولت افغانستان زمینه را بازهم مهیا ساخت برای تاخت و تاز ها و رقابت های سیاسی ومنتطقه ای.
گفتمان: با در نظر گرفتن سه قرن تاریخ افغانستان و برتری طلبی یک قوم خاص که امتیازات بیشتری را برای خودشان میخواهد و این امتیاز طلبی منجر به ایجاد شکاف در بین اقوام و گاهی تشدید شکاف گردیده است و از طرف دیگر ناامنی های که در مناطق پشتون نشین و امتیازات را که دولت نسبت  به مناطق امن در آنجا در نظر میگیرد این وضعیت باعث اغتشاش اذهان عامه می گردد نظر شما در این مورد چیست و آیا باید میکانیزم سیاسی تغییر نماید یا رویکرد دیگر اقوام نسبت به پشتونها تغییر نماید؟  
علیار: بازهم تکرارا عرض  مینمایم که در افغانستان هنوز یک احساس مشترک بوجود نیامده است یک ملت زمانی ملت شده میتواند که تمام ملت با احساس مشترک وجود داشته باشد و متاسفانه در افغانستان هر کس احساس و باور
خودش را نسبت به افغانستان دارد و این موضوع به یک فرهنگ تبدیل شده است، البته در دیگر نقاط جهان نیز مسئله نژاد گرایی و قوم گرایی یا مذهب گرایی و زبان گرایی وجود داشته اما متاسفانه در افغانستان هیچ تغییری در نگرش خود نسبت به این موضوع نیاورده است وهنوز هم نگرش های قومی وجود دارد بر اساس منافع قومی تصمیم گرفته می شود و وقتی آقای ربانی به شهادت میرسد متعلق به تاجیک ها میگردد و تمام تصامیم برمبنای قومی صورت میگیرد و
تنها پشتونها اینگونه نیست دیگران نیز چنین است و پشتون ها توانسته  این حیثیت کاذب رابوجود بیاورد آنرا حفظ کندو این موضوع در  جلسه بن نیز به توافق کامل نرسید چون نتوانستند حکومتی را تشکیل دهد که همه اقوام حضور خویش را در آن احساس بکند و عده  ای نیز مسایل قومی را دامن می زند و عده نیز نماینده خاصی یک قوم است ولی کم کم بعضی ها از این خط فراتر رفته و مدافع منافع شخصی خود شده است که این موضوع خیلی خطرناک تر میباشد. و تنش ها معمولا از بالا رو به پائین توسعه پیدا میکند و مردم افغانستان خواهان این نیست که  کاه ها ی کهنه را به باد بدهد بیشتر کسانیکه مدعی اداره افغانستان است ازین موضوع سوء استفاده مینماید.
گفتمان: آیا تغییر در مهره های سیاسی میتواند مشکل را حل نماید و آیا میشود با این رویکرد ساختارو میکانیزم سیاسی را تغییر داد آیا تجزیه، فدرالی شدن یا تغییر ساختار سیاسی افغانستان میتواند مشکلات را حل نماید؟.
 من فکر میکنم که با ایجاد تغییر در اداره افغانستان میتوان امید وار بود که تغییرات بوجود بیاید و همه اقوام افغانستان ازین وضعیت خسته است. البته هنوز خیلی زود است که بخواهیم مسئله تجزیه افغانستان را مد نظر بگیریم متاسفانه با توجه به تنش های که ترویج میشود و بیشتر مبنای قومی دارد، اگر با این رویکرد ما بنگریم مسئله تجزیه شدن و حتی فدرالی شدن افغانستان مشکل به نظر میرسد بخاطر اینکه کوشش شده که موقعیت جغرافیای افغانستان را نیز از نظر قومی بهم بزند .
بازهم از مردم افغانستان میخواهم که احساس مشترک ملی را بوجود بیاورند و باید خود ما کشور خودرا بسازیم و نباید از کسی انتظار داشت که دیگران بیاید کشور ما را بسازد و همه باهم دست به دست هم داده این کار را انجام دهیم. و تادیر نشده باید مردم افغانستان تصمیم بیگیرد که تغییرات را در افغانستان خود شان بوجود بیاورد.
5- -  استاد خلیلی وکیل مردم در شورای ولایتی بامیان
گفتمان: جناب وکیل صاحب خوشحالیم ازاینکه وقت گرانبهای خویش را در اختیار ماهنامه گفتمان دانشجو قرار دادید در ضمن در رابطه به گفتمانی که تحلیل از وضعیت فعلی کشور است نظرخویش را ابراز دارید.
وکیل خلیلی: متاسفانه وضعیت کشور ما روز بروز از لحاظ امنیتی رو به بحران بیشترگام برداشته و من از ین موضوع احساس نگرانی مینمایم و هنوز ضعف در اردو و پولیس ما وجود دارد.
گفتمان: همانگونه که شندیم سردمداران افغانستان مدعی این موضوع است که افغانستان در جایی قرار گرفته که میتواند امنیت را خودشان تامین نماید پس چگونه میتوانیم ادعا نماییم که هنوز ضعف وجود دارد؟
وکیل خلیلی: اگر مکتب اسلام را مطالعه نماییم برای ما الگوی را داده که بالاتر از همه باشید اگر واقعا گفته قرآن و پیامبر پیاده میشد امروز ما مسلمانها باید امنیت کشور های غیر اسلامی را تامین میکردیم. اما این جای تاسف است که از جای دیگر آمده امنیت ما را تامین می نماید.
البته چند عامل درین جا نهفته است یک عامل که روز بروز بر تشدید بحران می افزاید، انتقال قدرت از نیرو های خارجی به نیروهای داخلی است و نظرم این است که اگر انتقال قدرت صورت نمی گرفت وضعیت به این گونه نمی شد، مسئله دوم متاسفانه بها دادن دولت به انسانهای که امنیت را بهم میزند و تروریست ها و کسانیکه که با امکانات انتحاری دستگیر میشود میباشد. مثلا 21 نفری که چند روز پیش توسط آقای کرزی به خارج فرسناده شد به بهانه اینکه اینها نو جوان است وبه سن بلوغ نرسیده است خوب وقتی کسی که با تمام شواهد تروریستی دستیگر شده با اهداء مدال رها میشود، و یا اینکه چندسال قبل در حدود 500 نفر از زندان قندهار
رها شد این عوامل ناامنی پس به کجا میرود؟ وقتی که عاملین ناامنی ها رها میشود به نظر من مذاکره وصلح صد درصد غلط است درین صورت عامل اساسی تشدید بحران خود مذاکره با طالبان است، مگر آنها حاضر به مذاکره شده است؟ این خودش نشان دهنده ضعف جناب کرزی و دولت ایشان است که با تضروع و زاری میخواهد طالبان را به مذاکره بکشاند. مابار ها این مسئله را در رسانه ها گفتیم که متاسفانه در افغانستان ارزش ضد ارزش شده است در جای که نا امنی است، تریاک کشت میشود درآنجا امتیاز بیشتر داده میشود از توسعه و باز سازی گرفته تا  
نمرات ویژه در کانکور(20 نمره) اما در ولایات مثل دایکندی، بامیان و بعضی ولایات دیگر که امنیت صد در صد وجود دارد هیچ یک ازین امتیازات داده نشده است. مثلاکجاست برق، سرک استندارد و کجاست شهرک استاندارد، شما شاهد هستید که دولت با برق توبچی مردم را یک سال سرگردان می نماید و بعد از یک سال این برق نیز کنسل میشود و حالا برق جنراتوری اولا که امکان دارد این برق نیز کنسل گردد اگرهم چنین نباشد دوامی نخواهد داشت این است پالیسی کاری دولت در بامیان.
متاسفانه دولت این باور را برای مردم دیگر میدهد که باید مناطق شان را نا امن بسازد و این ارزش دادن به نا امنی ها ایجاد کنندۀ ای بحران است.
گفتمان: دیدگاه آگاهان امور بر این است که میکانیزم سیاسی به گونه ترتیب شده کسانیکه بر علیه فساد اداری می جنگد خود شان خلاقین فساد است درین قسمت شما خواستار تغییر در میکانیزم  سیاسی هستید یا تغییر در مهره های سیاسی در افغانستان؟
وکیل خلیلی: به صورت دقیق نمی توانم بگویم که مهره ها تغیر نماید و یا میکانیزم تغییر نماید اما امنیت باید تامین گردد چون در حالت فعلی یک دولت متمرکز وجود ندارد. متاسفانه امروز فساد اداری در افغانستان در سطح گسترده ای وجود دارد که بطور مثال در جنجال های اخیر سه قوه مسایلی مادی وجود داشته مگر میشود نتیجه انتخابات بعد از چند ماه تغییر نماید.
گفتمان: ضرب المثل است که میگوید اگر پوست بگندد باید نمکش زد اما اگر نمک بگندد چه باید کرد؟ براین مبنا وقتی وضعیت به اینگونه قرار دارد آیا نباید خواستار یک تغییر بود مثلا سیستم فدرالی و حتی تجزیه افغانستان؟
 البته در قسمت تجزیه و فدرالی شدن افغانستان نظری خاصی ندارم.
گفتمان: براساس جلسه نهم روحانیون شیعه افغانستان که در ماده 16  قطعنامه این جلسه آمده که حضور امریکا و متحدینش درافغانستان از لحاظ شرعی جواز ندارد واشغال پنداشته میشود نظر شماچیست؟
البته این جلسه مربوط به تمام روحانیون اهل تشیع نیست و نظر آنها نیز برایمان قابل قدر است.
6- بسم الله تابان مشاور امنیتی مقام ولایت بامیان.
تشکر آقای تابان که وقت گرانبهای تانرا در اختیار گفتمان دانشجو قرار دادید.
گفتمان: شما وضعیت فعلی کشور را چگونه بررسی می نمایید.
تابان: با عرض سلام خدمت شما و خوانندگان محترم ماهنامه گفتمان دانشجو البته چنانچه برای همه مشخص است متاسفانه وضعیت فعلی کشور بدون شک بحرانی است و عوامل زیادی را میتوان جستجو نمود که این بحران را بوجود آورده است مثل
وضعیت اقتصادی، سیاسی اجتماعی، فرهنگی و.... و این بحران روز بروزتوسط عوامل مختلف تشدید میگردد.
بطور نمونه مسایل سیاسی کشور که در یک حالت نابسامانی سیر میکند مثل تنش بین  کمیسیون انتخابات، محکمه ویژه  و پارلمان در سال اخیر آهسته آهسته بحران هارا بوجود آورد یعنی بجای که این نهاد ها بحران را در افغانستان کمتر نماید بحران را بیشتر شدت بخشید  با تاسیس محکمه ویژه و اعلان نتایج دوباره انتخابات با بیرون رفتن یک تعداد از مجلس و خروج آنها به نحوی در ایجاد بحران در افغانستان نقش ارزنده ای داشته تا حدی که ما شاهد نگرانی های مردم از ناحیه ایجاد جنگ های گروهی در اطراف افغانستان بودیم.
و موضوع جدی دیگری که مطرح است بعد از سقوط طالبان و خصوصا در نیمه این دهه یعنی از سال 2005 به بعد موضوع امنیتی می باشد که متاسفانه با وجود تلاشهای دولت افغانستان و تلاشهای جامعه جهانی تا هنوز هم مشکلات امنیتی موجود میباشد و مردم افغانستان از لحاظ امنیتی رنج میبرد و این ناامنی ها در ترور شخصیت های بلند پایه و مردمی که در گوشه و کنار افغانستان شاهدش بودیم و هستیم،  درست است که ما از لحاظ امنیتی در ساحه یا ولایت امنی زندگی می نماییم اما از لحاظ جغرافیای اطراف خود کاملا در نا امنی به سر میبریم اینها همه دست به دست هم داده تا یک بحران کلی را در افغانستان بوجود بیارود، و جامعه جهانی نیز در بعضی اوقات نگران هستند که چه باید بکند و این موضوعات را چگونه حل نمایند و نمونه این سر درگمی جامعه جهانی و نهاد های بین المللی را در موضیع گیری آنها در قسمت نتایج انتخابات ما شاهد بودیم که نهاد های بین المللی خصوصا نمایندگی سازمان ملل (یوناما) از نتایج اولی کمیسیون انتخابات حمایت کرده و بعدا در گیرودار سیاست از نتایج دومی محکمه ویژه و بعدا هم تصمیم کمیسیون انتخابات حمایت میکند این نشان دهنده یک نوع دیگر گونی در تصامیم نهاد های بین المللی است، که بنظر من عمده ترین راه حل برای بحران افغانستان توجه به نهاد های رسمی افغانستان و توجه به خواست های مشروع مردم افغانستان و همچنین سرکوب شدید مخالفین مسلح در هر سطح که قرار دارد میباشد..
گفتمان: با توجه به اینکه نیرو های ناتو در آوان ورود شان در افغانستان طالبان را تا آنسوی غار های تورابورا رهانیده اما با گذشت ده سال از حضور پرقدرت نیرو های ناتو در افغانستان، اخیرا ما شاهد قدرت مند تر شدن روز بروز طالبان هستیم آیا دولت افغانستان خواستار دوباره طالبان است یا نیرو های ناتو؟
تابان: من فکر میکنم که سکوت آن زمان منجر میشد به اینکه نیروهای بین المللی و مجاهدین در اوایل بدون اینکه فکر نمایند که طالبان در میان دهات افغانستان ریشه دوانده وتنها مراکز سوق و اداره آنهارا در سطح ولایات  و ولسوالیها از بین بردند، واز بین بردن سوق و اداره باعث آن شد که آنها طی دو یا سه سال  از هم بپاشد اکثر فرماندهان شان کشته شوند و نتوانند اصول ارتباطی خویش را برقرار نمایند، اما بدون اینکه فکر نمایند نهاد بنام طالب در دهات افغانستان حضور داشته و اگر ساکت بوده بمفهوم نابودی شان نبوده بلکه مولوی های که در قریه جات ملاامامان مساجد بوده وبالای مردم حکم مینموده و احکام و تبلیغات گستردۀ ضد دولتی و ضد غربی را داشته اند، اما دولت و جامعه ملل و نهاد های سیاست گذار بیشتر توجه شان به مراکز ولایات و ولسوالی ها صورت گرفت این کار باعث شد تا بازهم کم کم نهادهای بنام 
طالب، تروریسم و القاعده در افغانستان جان گرفته و شبکه های اطلاعاتی خویش را فعال نماید. در کنار فعال شدن شبکه های اطلاعاتی آنها جریان های تقویه مالی شان بازهم بازسازی شد و نهادهای که اینها را کمک میکردند توانیستند دوباره افرادی را که باید کمک میکردند را شناسایی نماید و حتی امروز طالبان نه تنها بعنوان یک نهاد که در افغانستان مشکل ساز است بلکه برای امریکا نیز مشکل ساز است و حتی متاسفانه مسئله مذاکره با طالبان مطرح میشود در حالی که نهادی بنام طالبان وجود نداشته و این مسئله به یک  باره مورد توجه قرار میگیرد. و موضوعی که شما مطرح کردین که آیا دولت افغانستان در قسمت نابود شدن نهاد های دهشت افکنی چقدر تلاش مینماید؟ من فکر میکنم که هر دو محور هم نیروهای ناتو و هم دولت افغانستان میخواهند که نهادهای دهشت افکنی را از بین ببرد چون به صلاح مردم افغانستان نیست و همچنان برای جامعه جهانی نیز مشکل سازاست و شما میدانید که حتی نهاد های جامعه جهانی را نیز مورد حمله قرار میدهند مسئول کمیسیون صلح افغانستان به شهادت رسانده میشودکه درین اواخر شهادت شهید جواد ضحاک را شاهد بودیم شهادتهای زنجیره ای را در دیگر مناطق افغانستان واین شرایط یک ضربه بسیار جدی بر پیکر جامعه افغانستان و جامعه ملل است اما اینکه چرا در قسمت از بین بردن دهشت افکنان موفق نمی شوند من فکر میکنم که مردم مناطق نا امن خود شان نا امنی را میخواهند القاعده و طالب را میخواهند و تمام شبکه های دهشت افکنی را می خواهند.
گفتمان: آقای تابان اگر دقیق تربررسی نماییم وجود مشکلات درون قومی در افغانستان و کشتار های حلقوی در بین تاجیک ها و هزاره ها را شما برمبنای کدام انگیزه میدانید وآیا شکاف درون قومی و بد بینی تا چه حد در تشدید این بحران موثیر هست؟
تابان: این پراکندگی ها و بدبینی ها در بین اقوام افغانستان جدید نیست بلکه از دوران خیلی قبل وجود داشته و این شکاف بصورت یک واقعیت در بین اقوام افغانستان موجود است اماکشتار های اخیر تنها مربوط به قوم تاجیک و هزاره نبوده و ما حوادث مشابه را در قندهار مانند:ریس شورای علما ورئیس شورای ولایتی قندهار و والی قندوز و...  پشتون بودند که توسط تروریستان از بین برده شد، و تروریسم دشمن مردم افغانستان است و این مردم افغانستان است که باید درین راستا تصمیم اتخاذ.
گفتمان: آقای تابان برای بهبود مشکلات افغانستان چه راه حل را پیشنهاد می نمایید.
تابان: به عقیده من که شاید خیلی تخصصی نباشد؛ اما باید به خواست مردم افغانستان بطور جدی توجه شود  و خواست مردم افغانستان شاید این نباشد که دیگر کسی کشته شود بلکه خواست مردم افغانستان زندگی مسالمت آمیز، صلح، معیشت مناسب برای زندگی، زمینه لازم برای آموزش و پرورش، و همچنین یک زندگی با افتخار در تمام اقوام میباشد. و بصورت خاص و جدی به نهاد های امنیتی توجه صورت گرفته و این نهاد ها تقویت شود تا بتواند آن مهره های که از جانب القاعده و تروریست ها در ساختار این نظام جابجا شده را شناسایی نموده ویک نیروی قوی و مدبیر بوجود بیاید. و بطور جدی باید با فساد اداری مبارزه صورت بگیرد.و سیاست های جهانی در قسمت افغانستان باید تغییر نموده و دولت و ملت افغانستان را باید بعنوان یک عضوی از جامعه ملل بپذیرد نه بعنوان میدان برای نبرد و جنگ و خونریزی از افغانستان استفاده نماید، در نظر گرفتن این مسایل میتواند بحران افغانستان را هم در سطح داخلی و هم در سطح بین المللی فروکش نماید.
گفتمان: با توجه به اینکه بعضی از صاحب نظران و نهاد های منتقد دولت مطرح مینماید که باید در مکانیزم سیاسی تغییر ایجاد شود و تغییرات سطحی و مهره ها اثر گذار نمیباشد نظر شما درین مورد چیست؟
تابان: البته اگر مطالعه نماییم هیچ نظام استاندارد را نمی تواین بیابیم که بصورت کلی جوابگوی نیازهای یک جامعه باشد وچنین نظام کامل درهیچ کجای دنیا وجود ندارد،  اگر بگوییم که سیستم فدرالی یکی از راه حل ها میباشد بازهم حل کننده مشکلات نیست نظرم این است که در هر سیستم سیاسی و اداری باید ظرفیت سازی کارمندان صورت گرفته و ارائه خدمات برای شهروندان صورت بگیرد و هر نظام  که نتواند خدمات مناسب را برای شهروندان عرضه نماید او نظام ناقص است وقتی از دید توده ها ناقص بود در سطح بین المللی نیز ناقص است و بیشتر باید روی منافع ملی که متاسفانه تا هنوز تعریف مشخصی نیز از او نشده است، منافع ملی که تمام مردم و اقوام افغانستان درآن آینه خود را ببیند توجه و تکیه شود..
گفتمان: در اخیر اگر کدام پیام برای خوانندگان گتفمان دانشجو داشته باشید؟
کدام نظری خاصی ندارم و چیزی که من به آن معتقد هستم تعلیم و تربیه است و جامعه ای خوشبخت است که تعلیم و تربیه درآن جامعه به شکوفایی رسیده باشد و درکنار این نهاد باید به معادن افغانستان توجه صورت بگیرد که افغانستان به شکوفایی برسد.

7-محمد شکوری یک تن از شهروندان بامیان.
جناب شکوری صاحب تشکر از اینکه وقت گرانبهای تانرا در اختیار ماهنامه گفتمان دانشجو قرار دادید.
گفتمان: شما به عنوان یک شهروند وضعیت فعلی افغانستان را چگونه بررسی می نمایید؟
شکوری: بنام خدا و باعرض سلام خدمت خوانندگان ماهنامه گفتمان دانشجو خوب چنانچه همه ما و شما میدانیم وضعیت فعلی افغانستان در یک حالت بحرانی بسر میبرد و این وضعیت نگران  کننده را باید از چند جهت مورد بررسی قرار داد مانند: وضعیت سیاسی کشور که نبود یک استراتیژی جامع و پویا سبب گردیده وضعیت سیاسی کشوررا دچار یک سردرگمی همه گیر ساخته و وضعیت سیاسی کشور بصورت بسیار نگران کننده ای به طرف بحران به پیش برود. به طور نمونه چندی قبل شاهد رو دررویی سه قوه اساسی کشور یعنی قضائیه، مقننه و اجرائیه بودیم درست است که فعلا به نحوی آن کشمکش ها فروکش نموده اما متاسفانه هنوز هم بصورت کامل حل نگردیده و موضوعات مورد ادعای طرفین مثل آتش زیر خاکستر موجود است که در اثر اندک باد ممکن بازهم شعله ور گردد و از طرفی هم دو دسته شدن قوه مقننه که تحصن یک عده به عنوان گروه حمایت از قانون ناامیدی های دیگری را روی ناامیدی ملت افزوده است. و حکومتی که بعد از گذشت دوسال و اندی  هنوز بعنوان یک حکومت کامل فعالیت نمی کند مانند وزارت های که توسط سرپرست اداره میشوند پس با این حالت مشخصا وضعیت کشور در یک حالت بحرانی قرار دارد  و به نظر من دسته های که هرروز برای  تشدید این بحران فعالیت میکند تلاش برآن دارند که
 نباید یک نظام قدرت مند در کشور بوجود بیاید چون بوجود آمدن یک نظام
مقتدر به ضرر آنها میباشد که نتواند بهره برداری های شخصی شان را از ین وضعیت ببرند.
وضعیت اجتماعی هم که متاسفانه هنوز در افغانستان یک باورجمعی و ملت بوجود نیامده است با وجود تنش های موجود در بین اقوام و دیدگاه برتری جوی در بین اقوام خاص امیدی رسیدن به ملت سازی را نیز از بین برده است.
وضعیت اقتصادی نیز به طرف قهقرای خود سیر میکند سیستم بازار آزاد در جامعه خسته از جنگ افغانستان ظلمی دیگریست در حق ملت که روا داشته میشود.
گفتمان: شما بعنوان یک شهروند از بن دوم چه خواسته دارید؟
شکوری: البته براساس تجربۀ بدست آمده از بن اول این بار نبایدچوکی ها در افغانستان برمبنای قومی تقسیم گردد در صورتیکه امتیازات برمبنای قومی تقسیم گردد فدرالی شدن و یا تجزیه شدن بهترین تقسیم است که باید انجام گردد  چون اینگونه مشکلات را نیز کاهش میدهد یا حتی المقدور عدۀ از اقوام ساکن در افغانستان ازین وضعیت رهایی میابد. درصورتیکه چوکی های دولتی برمبنای قومی در نظر گرفته شود این کار به تمسخر کشانیدن نظام دموکراسی در افغانستان است.
گفتمان: به نظر شما راه حل مشکلات چیست یا گره کار در کجاست؟
شکوری: بعد از گذشت 10 سال کم کم مشخص میشود که دولت و جامعه جهانی بدنبال بهتر شدن اوضاع در افغانستان نیست چون اگر در صدد ایجاد یک افغانستان سربلند میبود طی این ده سال کارهای زیر بنایی را انجام میداد بجای لبریز کردن ظرفیت زیربناهارا در افغانستان میساختند به قول معروف برای ما ماهی نمی دادند بلکه ماهی گیری را یاد مان میداد.